نقش زن در تاریخ
نقش زن در تاريخ:هيچ كس منكر نقش زن در طول تاريخ نيست و لااقل نقش غيرمستقيم زن را همه قبول دارند بدين صورت كه زن، مرد را مىسازد و مرد تاريخ را و نقشى كه زن در ساختن مرد دارد، بيشتر از نقشى است كه مرد در ساختن تاريخ دارد. به طور كلى، زنان، از نظر نقش داشتن يا نداشتن در طول تاريخ، به سه دسته تقسيم مىشوند:
زنان در طول تاریخ به سه دسته تقسيم مىشوند
الف. زنانى كه مثل شىء گرانبها، اما بدون نقش بودند مثل بسيارى كه زن براى آنها يك شىء- نه شخص- گرانبها بوده كه بايد در حريم خود محفوظ بماند و به دليل همان گرانبهايىاش بر مرد اثر مىگذاشت. مىتوان گفت: سازنده چنين جوامعى تنها جنس مذكر بوده است.( مرد محوری دوران جاهلیت بدوی)
ب - در بعضى از جوامع، زن از حالت شىء بودن خارج شده، وارد اجتماع مىشود اما حريم خود را گم مىكند و چون در همه جا حضور مىيابد، ارزش خود را از دست مىدهد و بىارزش مىشود زن در اين جوامع «شخص»است اما شخصى بىارزش. از نظر رشد برخى استعدادهاى انسانى- از قبيل علم، اراده، شخصيت اجتماعى، حضور در مشاغل مختلف و- به او شخصيت مىدهند و از شىء بودن خارجش مىسازند ولى از طرف ديگر، ارزش او را براى مرد از بين مىبرند.
از طبيعت زن اين است كه براى مرد گرانبها باشد و اگر اين را از او بگيرند، روحيه او متلاشى مىشود. سازنده اين جوامع گرچه مذكر- مؤنث است، اما زن، كالاى ارزان است بدون اينكه در نظر هيچ مردى عزت و احترام لايق يك زن را داشته باشد (جامعه غربی جاهلیت مدرن)
ج. از نظر اسلام، زن بايد ارزشمند باشد يعنى، از طرفى شخصيت روحى و معنوى و كمالات انسانى،- مثل علم، هنر، اراده قوى، شجاعت، خلاقيت و حتى فضايل معنوى- را در سطح عالى داشته باشد و از طرف ديگر مبتذل نباشد.